خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه ها به ابراهیم گفت:
« ابراهیم جون! تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. توی راه که می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می زدند». بعد ادامه داد: « شلوار وپیرهن شیک که پوشیدی ، ساک ورزشی هم که دست گرفتی ، کاملا معلومه ورزشکاری! » ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت ؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کشتی گیر.
بچه ها می گفتند :« تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد :« ورزش اگه برای خدا باشه ، عبادته؛ به هر نیت دیگه ای باشه ، فقط ضرره».
کتاب سلام بر ابراهیم،ص41
شهید ابراهیم هادی
نظرات شما عزیزان:
طبقه بندي : ،

